آنا کارنینا نیکلایویچ تولستوی قازار سیمونیان سمیر
آنا کارنینا نیکلایویچ تولستوی قازار سیمونیان سمیر
در ژانویه 1872 در ایستگاه راهآهن، زن جوانی خود را زیر چرخهای قطار انداخت. بعدها معلوم شد، عشقی ناکام علت این خودکشی بوده است. تولستوی که شاهد جسد غرق در خون زن زیبا بود، کوشید تا زندگی آن تیرهروز را که قربانی شهوت و لذت جسمانی شده است، پیش چشم آورد. مدتها با اضطراب درباره این صحنه پرشور میاندیشید و در ذهن خود موضوع داستانی را آماده میکرد که منجر به خلق رمان آناکارنینا گشت. داستان پردهای نقاشی است از دنیای طبقه اشراف و تحلیلی روانی از گروههای مختلف افراد انسانی.
تولستوی مرگ آنا را در نتیجه عدم قدرت او در مبارزه با جامعه دانسته است. در کتاب آنا کارنینا زوج خوشبختی را نیز وارد داستان میکند تا تعادل رمان حفظ شود. این زوج خوشبخت معرف زندگی سعادتمندانه خود نویسنده و همسرش است. رمان آنا کارنینا مردمپسندترین رمان تولستوی به شمار آمد و با ستایش و موفقیت فراوان همراه گشت، اما تولستوی از این امر احساس خشنودی نکرد و نوشت: «هنر دروغی بیش نیست و من دیگر نمیتوانم این دروغ زیبا را دوست داشته باشم.»
داستایفسکی درباره این رمان می نویسد :
« آنا کارنینا از نظر ادبی حد کمال است. هیچ یک از آثار ادبی اروپا در این روزگار به پای آن نمی رسد .»
کتاب سرشار از توصیف ها و صحنه های زیباست و شما چنین می پندارید که خود در مکان و زمان های داستان حضور دارید و با شخصیت ها انواع احساس ها را تجربه می کنید و این خصیصه از صفات کتاب های تولستوی است . کتاب با این جمله آغاز می شود : «همه خانواده های نیکبخت شبیه یکدیگرند ، اما چگونگی سیه بختی هر خانواده ای مختص به خود آن است .» در این جا چند خط از کتاب را که مربوط به زوج خوشبخت است می نویسم :
و در ضمن در پای رختخواب در دستهای فرز و چالاک لیزواناپطرونا مانند سوسو زدن نور در چراغ حیاط ، موجودی بشری متزلزل بود ـ موجودی که هرگز وجود نداشته است ، موجودی که با همان حق و با همان اهمیت برای خود زندگانی خواهد کرد و امثال خود را به حیات خواهد خواند .
ـ زنده است!زنده است! آن هم پسر بچه! نگران نباشید !
لوین صدای لیزواناپطرونا را شنید که این عبارت را بر زبان می راند و با دستهای لرزان خود به پشت نوزاد می زد .
صدای کیتی شنیده شد که می گفت :حقیقت است،مادر؟
صدای گریه پرنسس تنها پاسخی بود که به پرسش وی داده شد .
و در میان سکوت اتاق چون پاسخ غیر قابل تردید پرسش مادر صدایی برخاست ـ صدایی که از همه صداهای ملایم حضار آن اتاق تفاوت کاملی داشت. این صدای جسورانه ، بر اصرار و پرمدعای موجود جدیدی بود که معلوم نیست از کجا ظهور کرده بود .
.
.
کیتی زنده بود و درد و شکنجه او پایان یافت .سعادتمندی لوین وصف ناپذیر بود . وی این را درک می کرد و بدین جهت سعادتمند بود . اما بچه ؟ از کجا،چرا و بالاخره او کیست ؟ لوین نمی توانست این را درک کند و قادر نبود با اندیشه آن مأنوس گردد. به نظر او این بچه چیز زایدی بود که وی مدت مدیدی نمی توانست به آن انس بگیرد .
« کمی از مطالب متعلق به سایت کتاب نیوز است »
این کتاب در بانک کتاب کتاب گالری عرضه شده است
شما میتوانید خرید آسان و مطمعن را با ما تجربه کنید
تهیه و ارسال کتاب شما در سریعتر زمان ممکن به سراسر کشور با کتاب گالری.
انتشارات: گوتنبرگ
شابک: 978964552364
نویسنده: لی یف نیکلایویچ تولستوی
مترجم: قازار سیمونیان
برچسبها: آنا کارنینا نیکایویچ تولستوی قازار سیمونیان سمیر | آنا کارنینا نیکایویچ تولستوی قازار سیمونیان | آنا کارنینا نیکایویچ تولستوی | آنا کارنینا | قازار سیمونیان | لی یف نیکلایویچ تولستوی