زمان به وقت قاصدک هوپا
زمان به وقت قاصدک
روی تختم دراز کشیدهام و سعی میکنم به هیچچیز فکر نکنم. نمیدانم چند وقت است بیدارم. این روزها هوا خیلی زود روشن میشود و هر بار که بیدار میشوم، دوباره خیلی سخت خوابم میبرد. دیگر هیچوقت پردهام را نمیکشم و همیشه پنجرهی اتاقم را باز نگه میدارم. بااینکه ایزاک دائم نق میزند و میگوید هوا سرد است. به خودم زحمت نمیدهم بهش بگویم که احساس سرمای توی خانهی ما ربطی به بازبودن پنجرهی اتاق من ندارد. بازبودن پنجره باعث میشود حس کنم به مامان نزدیکترم.
لیو دختری نوجوان است. او از تکتک لحظههای زندگی روزمرهی خودش و خانوادهاش عکس میگیرد و این روزمرگیها که نقطهی اشتراک همهی عکسها هستند، بهتدریج راهگشای مسیر زندگیاش میشوند؛ علاوه بر عکسها دفترچهی خاطرات مادرش هم در تمام لحظهها همراه و راهنمای اوست.
در ابتدای داستان رفتار مادر لیو ناگهان تغییر میکند؛ به دخترش اجازه میدهد گوشواره بیندازد، لباس زنانه بخرد، از او میخواهد آشپزی یاد بگیرد و...
لیو کمکم شک میکند، چون مادرش همیشه با این کارها مخالف بود. اما ماجرا چیست؟ آیا خستگی مداوم مادر به این ماجرا ربطی دارد؟ لیو حس میکند که خانواده چیزی را از او پنهان میکنند؛ چیزی که زندگی او را برای همیشه تغییر خواهد داد...
** «این کتاب رئالیستی، خندهدار، به شدت تکاندهنده و عمیقاً دلگرمکننده است. باوجود اندوهی که در قلب ماجراست، هر خوانندهای مجذوب لیو و مادرش میشود و صفحه به صفحه پیش میرود.»
**«داستانی بسیار مدرن و روایتی زیبا، دربارهی شش ماه تأثیرگذار در زندگی اولیویای یازده ساله. این کتاب باید همراه یک بسته دستمال کاغذی فروخته شود!» - ژاکلین ویلسون
این کتاب در بانک کتاب کتاب گالری عرضه شده است
شما میتوانید خرید آسان و مطمعن را با ما تجربه کنید
تهیه و ارسال کتاب شما در سریعتر زمان ممکن به سراسر کشور با کتاب گالری
انتشارات:
هوپاشابک: 9786008869979
نویسنده: ربکا وستکات
مترجم: مهتاب محبوب
برچسبها: