سرزمین باغ هوپا
سرزمین باغ
کلاغی آنجا بود.
کلاغی معمولی که چشمهای شیشهمانندش هم مثل بالهایش سیاه بود. نزدیک سیدی روی گِل زرد ایستاده و سرش را کج کرده بود. بهنظر، واقعیِ واقعی میآمد. تنی از گوشت و پر داشت و با پاهایش گِل را محکم گرفته بود. سایهاش بر روی سطح تَرَکتَرَک بستر دریاچه واضح بود. کلاغ بنا کرد به حرفزدن!
با صدایی شبیه به قارقار حرف میزد، اما سیدی میفهمید چه میگوید.
«اینجا سرزمین زاغ است.»
مادر سِیدی او را از شهر بزرگی که در آن زندگی میکنند به شهری کوچک میبَرد، سیدی احساس تنهایی میکند، اما خیلیزود با همهچیز دوست میشود: با سرگذشتش؛ با شهر تازهاش و با دو پسر، لاچی و والتر؛ و عجیبتر از همه، با کلاغهایی که همهجا سر راهش سبز میشوند.
سیدی در زمان سفر میکند، به گذشته میرود و جنایت وحشتناکی را میبیند و با رازی عجیب درگیر میشود. آیا او و دوستانش راهی مییابند تا خطاهای گذشته را درست کنند، یا محکوم به تکرار آنها خواهند بود؟
این کتاب در بانک کتاب کتاب گالری عرضه شده است
شما میتوانید خرید آسان و مطمعن را با ما تجربه کنید
تهیه و ارسال کتاب شما در سریعتر زمان ممکن به سراسر کشور با کتاب گالری
انتشارات:
هوپاشابک: 9786008869542
نویسنده: کیت کانستبل
مترجم: ساجده تقی زاده
برچسبها: